Daily
lo0o0o0ose girltavanbakhshi-alvand
♥♥ارتش زد بازی♥♥
حمل و ترخیص لباس از چین به ایران
حمل و ترخیص لنج دبی
جلو پنجره لیفان ایکس 60
الوقلیون
Archives
بهمن 1394تير 1394
خرداد 1394
ارديبهشت 1394
فروردين 1394
مهر 1393
شهريور 1393
مرداد 1393
خرداد 1393
ارديبهشت 1393
فروردين 1393
اسفند 1392
دی 1392
Authors
KHaNoOoOoMi|
| |
| وب : | |
| پیام : | |
| 2+2=: | |
| (Refresh) | |
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 297
بازدید کل : 34199
تعداد مطالب : 253
تعداد نظرات : 47
تعداد آنلاین : 1
Alternative content
ArChivE
DESign
LiNKs
**ZED Baz** gps ماشین ردیاب دیلایت فابریک جلو پنجره لیفان ایکس 60 
ساعت 01:00 شب وسط کلی لوس بازی های عاشقونه
هزار مدل قربون صدقه های از ته دل یه sms بهش بدی با این مضمون
" aziizam asheghetam "
یک دقیقه بعد. ..
دو دقیقه بعد....
سه دقیقه ....
دقیقه ها پشت هم می گذره و هنو منتظری
بهت بگه" man bishtar "
اخه قبل این که شبا باهاش حرف نزنی خوابت نمیبره
نگران میشی...
بهش زنگ میزنی...
داغون میشی ...
خورد میشی ...
پیرمیشی ...
قلبت به درد میاد ...
دستات به لرزه میوفته....
بغض راه نفستو میگیره ...
اشک توو چشات حلقه میزنه..
فقط با شنیدن این صدا :
" مشترک مورد نظر در حال مکالمه است"!!!!!!!!
ماندن در کنار من لیاقت میخواست
نه بهانه!!!
با صدای بلند میگویم:
به درک که رفتی..!!
قشــنگ ترین پستی که یه پســـر گذاشته بود :
ما به دنبال خـــوش گذراندن لحظات جوانیـــمان با آن ها ......
آنها به دنبال ساختن زنـــدگی رویایی با ما ......
ما به دنبال تکه ای از بــــدن آنها ......
و آنها به دنبال نـــــــوازشی مردانه از ما ......
گاهی اوقــــات ......
ما مردها چقــــدر بی رحــــمانه برای نوازشی شــــهوت می طلبیــــم ......
و آن هــــا ......
نه ضعــــیف اند ......
و نه احمــــق ......
فقط مهرباننــــد همین ...
آدم خلق کردی
یا تخم مرع؟
چرا همه تو زرد
از آب در میان؟
از بعضی ادمها خاطره میماند
از بعضی های دیگر هیچ
خاطره ساختن لیاقت میخواهد.
وقتی دست هایت را می بردی هیچ فکر کردی؟
به بویش گرمایش قدرتش امیدش
و این پاییز تمام کت هایم جیب های بزرگ دارند … دستم تنهایی یخ می کند!
هیـــسـ
این بازی عادلانه نیستـــ …..
این زندگی همه اش مار بــود
پلّه هایش کجـــــاستـــ…؟؟؟
شعرهایم را میخوانی…
و میگویی روان پریش شده ام !
پیچیده است … قبول …
اما من فقط چشمهای تو را مینویسم …
تو ساده تر نگاه کن …
آهای کافـﮧ چی …
در این روزهاے پر رفت و بی آمد
ندیدی عزیزی را کـﮧ تمام ِ تلاشش در رفتـטּ بود و نماندטּ ؟
این آخرے ها خبر دیدنش را در کافـﮧ اے بـﮧ مـטּ دادند ؛
اگر رفتـﮧ کـﮧ هیچ اگر باز هم آمد تو قهوه ای تلخ تر از تمامی تلخ ها بـﮧ حساب مـטּ برایش بریز ,
اگر از تلخی اش گلـﮧ و شکایتی کرد بگو :فلانی گفت :این تلخی در برابر رفتنت هیچ است .
بگو : کـﮧ فلانی در بـﮧ در این کافه بـﮧ آטּ کافه در پی تو بود بی انصاف !آهای کافـﮧ چی حواست با مـטּ است ؟
